حکایت عمار یاسر گفتن های علی ابن ابیطالب(ع) تکان دهنده است. کسی در اوج قدرت و این گونه سخن گفتن:
ما ضَرَّ اِخوانُنَا الَّذینَ سَفِکَت دِماؤُهُم و هُم بِصفّین الا یَکونوا الیَوم اَحیاء،
برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند،
یَسیغونَ الغَصَص و یَشربونَ الرنق
خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه می شد
قَد والله لَقوا الله فَوَفاهم اُجورَهم واحلهم دارَ الامن بَعد خَوفهم
قسم به خدا در حالی خدا را ملاقات کردند که خدا اجرشان را به تمامی داد و بعد خوف آنها را ایمن گرداند
أینَ إخوانِیَ الّذینَ رَکِبوا الطَّریق ، وَ مَضَوا عَلى الحَقّ ؟
کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟
أین عمّار، أین ابن تیهان، أین ذُو الشهادتین؟
عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟
أین نُظرائُهم مِن إخوانِهمُ الذینَ تَعاقَدُوا عَلى المُنیة و أبْردَ بِرؤوسِهم إلى الفَجَرة؟
و کجایند مثل عمار، مثل ابن تیهان، مثل ذوالشهادتین که در راه حق با هم عهد بستند و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟
حکایت عمار یاسر و نقشی که رهبر انقلاب برای خواص ترسیم کردند؛ یادآور برهه ای تاریخی است؛ زمانی که علی(ع) در مصدر حکومت بود و با صلابت لب به سخن می گشود؛ اما در عین حال جای خالی عمار یاسرها و ابن تیهان ها و ذوالشهادتین ها را نیز در کنار خود احساس می کرد و این همه را به صحابه گوشزد می نمود تا بدانند در جایگاهی که می بایست در دفاع از ولایت قرار بگیرند، قرار نگرفته اند.
رهبر انقلاب مکررا در خصوص تطابق شرایط کنونی با زمان امیرالمومنین(ع) سخن گفتند. ایشان در دیدار با مردم قم در سالگرد قیام 19 خرداد فرمودند:«ببینید در جنگ صفین، امیرالمؤمنین در مقابل کفار که قرار نداشت؛ جبههى مقابل امیرالمؤمنین جبههاى بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلى سخت بود. کى باید اینجا روشنگرى کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضى ها حقیقتاً متزلزل میشدند. تاریخ جنگ صفین را که انسان میخواند، دلش می لرزد. در این صف عظیمى که امیرالمؤمنین به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقه ى حساس - در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مىافتاد؛ بارها این اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضایا طول کشید. یک وقت خبر مىآوردند که در فلان جبهه، یک نفرى شبهه اى برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم میجنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه.»
ایشان همچنین ادامه دادند:«اینجا اصحاب امیرالمؤمنین - یعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى که از اول اسلام با امیرالمؤمنین همراه بودند و از امیرالمؤمنین جدا نشدند - جلو مىافتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد. یکى از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال کرد. ببینید چه استدلالهائى است که انسان میتواند همیشه اینها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یک عدهاى دچار شبهه شدهاند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانى کرد.»
رهبر انقلاب با اشاره به مواضع انقلابی عمار یاسر افزودند:«یکى از حرفهاى او در این سخنرانى این بود که گفت: این پرچمى که شما در جبههى مقابل مىبینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم - پرچم بنى امیه - زیر این پرچم، همان کسانى آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده اند؛ معاویه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاویه، هم عمروعاص و دیگر سران بنى امیه در مقابل پیغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنىامیه بود. گفت: اینهائى که شما مى بینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستادهاند، همینها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم.
این طرفى که امیرالمؤمنین هست، همین پرچمى که امروز امیرالمؤمنین دارد - یعنى پرچم بنىهاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین کسانى که امروز زیرش ایستادهاند، یعنى علىبنابىطالب و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟ ببینید چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند، در یک جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند در جبههى دیگر، در جبههى مقابل. فرقش این است که آن روز آنها ادعا میکردند و معترف بودند و افتخار میکردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا میکنند که مسلمند و طرفدار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. اینقدر که ما عرض میکنیم بصیرت بصیرت، یعنى این.»
عبارت "این عمارِ" رهبر انقلاب در جریانات بعد از انتخابات فراگیر شد تا خواص بدانند نقشی که می بایست ایفا کنند، نقشی است که در شخصیت عمار یاسر و صراحت های او در تبیین مسائل تبلور پیدا کرده است. بیان "این عمار" یادآور وقایعی تاریخی است. آنجا که علی(ع) با نام بردن از عمار یاسر، ابن تیهان و ذوالشهادتین از کم کاری خواص گلایه کرد.
...می گویند آخرین خطبه حضرت قبل از شهادت بوده است. خطبه ای که حکایت از یک سینه داغ و غصه داشت و خواصی که نشناختند علی را و نفهمیدند عظمت ولایت را و خویشتن را بر حقایق و رأی امام مقدم داشتند؛ علی از جهاد می گفت و آنان مشغول دنیایشان بودند و مشغول سیاست بازی هایشان. فکر و ذکرشان تنها منافع سیاسی شان بود؛ حاضر نمی شدند از خود هزینه کنند. سپر امام نبودند، گاه اگر فرصتی می شد تنها به تایید امام و تصمیمات او بسنده می کردند! شاید اگر ولایتمداران امروز، در کوفه زمان علی ابن ابیطالب حضور داشتند، وضع به گونه ای دیگر رقم می خورد؛ اما آن روز غربت علی وصف ناشدنی بود.
حکایت عمار یاسر گفتن های علی ابن ابیطالب تکان دهنده است. کسی در اوج قدرت و این گونه سخن گفتن:
ما ضَرَّ اِخوانُنَا الَّذینَ سَفِکَت دِماؤُهُم و هُم بِصفّین الا یَکونوا الیَوم اَحیاء،
برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند،
یَسیغونَ الغَصَص و یَشربونَ الرنق
خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه می شد
قَد والله لَقوا الله فَوَفاهم اُجورَهم واحلهم دارَ الامن بَعد خَوفهم
قسم به خدا در حالی خدا را ملاقات کردند که خدا اجرشان را به تمامی داد و بعد خوف آنها را ایمن گرداند
أینَ إخوانِیَ الّذینَ رَکِبوا الطَّریق ، وَ مَضَوا عَلى الحَقّ ؟
کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟
أین عمّار، أین ابن تیهان، أین ذُو الشهادتین؟
عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟
أین نُظرائُهم مِن إخوانِهمُ الذینَ تَعاقَدُوا عَلى المُنیة و أبْردَ بِرؤوسِهم إلى الفَجَرة؟
و کجایند مثل عمار، مثل ابن تیهان، مثل ذوالشهادتین که در راه حق با هم عهد بستند و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟
ثُمَّ ضَرَب علیه السلام بِیَدِهِ عَلى لِحیَتِهِ الشَّریفة الکریمة ، فَأطالَ البُکاء
حضرت به اینجا که رسید به صورت خود زد و گریه ای طولانی کرد
ثُمَّ قالَ علیه السلام :
سپس فرمود:
اَوه عَلی اِخوانی الَّذینَ تَلوا القُرآن فاحکُموه
آه از آن بردارانم که قرآن را خواندند و آن را حَکَم قرار دادند
وَ تَدبروا الفُرَضَ فاقامُوه
در واجبات اندیشیدند و با معرفت آن را برپا داشتند
اَحیُوا السُّنَّه و اَماتُوا البِدعه
سنت ها را احیاء کردند و بدعت ها را میراندند
دُعُوا لِلجهاد فَاجابوا
به جهاد دعوت شدند و آن را اجابت کردند
وَ وُثقوا بِالقائد فَاتبعوه
و به قائد و راهنمای خویش ایمان داشتند و از او تبعیت کردند
ثُمَّ نادی بِاَعلی صوته : الجهاد الجهاد عبادَ اللَّه، ألا و إنّی مُعسکرٌ فی یومی هذا، فَمَن أراد الرَّواح إلى اللَّه فَلْیَخرجُ
سپس با صدای بلند فرمود: جهاد! جهاد! ای بندگان خدا! که امروز من آماده ام و هر که قصد خروج الی الله دارد با من بیاید...
اکنون اما اگر چه سخن از همان رسالت عمار است اما قطعا شرایط با آن روزها تفاوت دارد. اینجا دیگر کوفه نیست. و این تحقق همان نگاه روشن امام است که بسیجیانش را برتر از اصحاب علی(ع) و سیدالشهدا(ع) می دانست. امروز اگر چه صحنه، صحنه صفین است و حقایقی ناگفته مانده است؛ اما بسیارند کسانی که در دفاع از حریم ولایت جان بسپارند و انگار حماسه 9 دی تجلی همین معنا بود؛ تجلی بیعتی دوباره با آرمان ها و نظام.
اکنون سخنان رهبر انقلاب اتمام حجتی است برای خواصی که هنوز عقب تر از مردم و دانشجویان و طلاب حرکت می کنند؛ آنان که هنوز با تردید سخن می گویند و عماروار به مواجهه با جبهه باطل نمی شتابند. علی امروز به اندازه کافی یاور دارد اما کلامش اتمام حجتی است که در آینه آن می توان دلسوزی برای خواص را دید. و امروز روزی است که همه باید عمار باشند.
دانلود کلیپ عمارها
در جلسهای محرمانه تصویب شد؛
آیا کویت به دنبال اخراج شیعیان است؟
«قرآن فارسی» منتشر شد!
اهداف غرب از شیعه شناسی
استقبال اسرائیل از درخواست چهره وهابی
بیانیه امام جمعه شیعیان خُبَر درباره ظلم حکام سعودی
[عناوین آرشیوشده]
دانلود متن کتب درسی [25]
پایگاه اطلاع رسانی دولت [39]
بدو دانلود [99]
هر چی بخوای [41]
علی رضا افتخاری [102]
آنچه لازم است بدانید [41]
سایت حضرت آیه الله بهجت [78]
آدرس سایت مراجع [41]
پاسخ به شبهات [69]
دلائل امامت [49]
سیاه جال [76]
«عشق و زندگی» منتشرنشده استاد مطهری [65]
[آرشیو(13)]
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
منطقه آزاد
نور
صل الله علی الباکین علی الحسین
بر و بچه های ارزشی
مذهب عشق
تنهایی من
آســــــمــونـــی بــاش
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
گرداب
ریاست جمهوری