سخنى جامع و کامل در حقیقت معناى امام و معناى شیعه و مخالف ، و تقسیم مردم از این دیدگاه
ملا محسن فیض کاشانى
بدان ! آن کسى را که خداى تعالى از بین بندگانش برگزیده و او را از آن میان به خود اختصاص داده و به بهترین وجه او را ادب آموخته و قواى نظرى و عملى او را تا حد ممکن به اوج کمال رسانده و سپس او علم لدنى آموخته و بر اسرار و احکام و قوانین خویش آگاه ساخته است و علاوه بر کمالى که به او داده ، توانائى تکمیل دیگر مردمان را نیز تا آن جا به وى عطا فرموده که مى تواند فیض خداوندى را بگیرد و به خلق خدا برساند و به هر کسى در خور عقل و خردش از آن فیوضات کمال بخش ، مرحمت کند، بدون این که آن جنبه علوى از این جنبه سفلى (ارتباط با خدا از عنایت به خلق ) و یا بر عکس او را بازد دارد، او امام مردم و خلیفه خدا بر خلق در زمین ، و حجت خدا بر بندگان و عالم ربانى و از همه کس پیشروتر و مقرب درگاه خداست ، پیامبر باشد و یا غیر پیامبر؛ زیرا چه بسیار پیامبرى که امام نبوده و چه بسا امامى که پیامبر نیست . امامت بالاتر از نبوت است ، گاهى خداوند امامت و نبوت را در یک شخص جمع مى کند، همان طور که خداى تعالى این دو منصب را براى پیامبر ما و ابراهیم علیه السلام جمع کرده است آن جا که مى گوید: (( انى جاعلک للناس اماما. )) (1242)در کتاب کافى از هشام بن سالم روایت شده که : امام صادق علیه السلام فرمود: ((پیغمبران و فرستادگان خدا چهار دسته اند: پیغمبرى که تنها براى خودش پیامبر است و به دیگرى مربوط نمى شود. پیامبرى که در خواب مى بیند و سروش غیبى را مى شنود ولى در بیدارى صاحب آن صدا را نمى بیند و بر کسى مبعوث نشده بلکه خود امامى دارد، چنان که ابراهیم علیه السلام امام و پیشواى لوط علیه السلام بود. پیامبرى که در خواب مى بیند و صدا را مى شنود و فرشته را مشاهده مى کند و بر طایفه اى کم یا زیاد مبعوث است ، مانند یونس علیه السلام که خداوند فرماید: (( و ارسلناه الى ماءة الف او یزیدون (1243) امام علیه السلام مى فرماید: مقدار بیشتر، سى هزار بود، و یونس خود امام و رهبر داشت ، (1244) و پیغمبرى که در خوب مى دید و صدا را مى شنید و در بیدارى نیز (فرشته را) مى دید و او امام است مانند پیامبران اوالوالعزم و حضرت ابراهیم علیه السلام ، نخست ، پیامبر بود ولى امام نبود تا این که خداوند به او فرمود: (( انى جاعلک للناس اماما قال و من ذریتى ، قال (اللّه ) لا ینال عهدى الظالمین ، )) (1245) کسى که غیر خدا و یا بتى را پرستیده است امام نمى گردد)).(1246)
از زراره نقل شده است که : از امام باقر علیه السلام درباره قول خداى تعالى (( و کان رسولا نبیا )) (1247) رسول چیست و نبى کدام است ؟ فرمود: ((نبى کسى است که در خواب مى بیند و صدا را مى شنود ولى فرشته را مشاهده نمى کند و رسول کسى است که صدا را مى شنود و در خواب مى بیند و (در بیدارى هم ) فرشته را مشاهده مى کند. عرض کردم : امام در چه مقامى است ؟ فرمود: او صدا را مى شنود ولى نه در خواب فرشته را مى بیند و نه در بیدارى او را مشاهده مى کند. سپس این آیه را تلاوت کرد: (( و ما اءرسلنا من قبلک من رسول و لانبى (و لا محدث ). )) (1248)
هر کس را خداوند به دوستى و موالات صاحب این مقام و پیروى از او و هدایت به وسیله رهبریهاى او، و دنباله روى و پیروى از راه و روش او در حرکات و سکنات و رفتار و حالاتش موفق بدارد و توفیق آگاهى بر اسرار و علومش را به قدرت طاقت و بر حسب ظرفیتش مرحمت کند تا هرگاه مرتکب گناهى شد باز گردد و توبه کند و هر وقت پایش لغزید باز ایستد و به حال اول برگردد و از راه هاى بیهوده و هواهاى تیره و اهل باطل و هواپرستان دورى کند و از امور زاید دنیا بپرهیزد و از میان مردمان ممتاز باشد چنین کسى شیعه و از خواص و خوشبخت و نجات بخش و پوینده راه نجات و مؤ من آزموده و پرهیزگار و معتدل و صاحب میمنت و از اصحاب یمین است و هر که در مقابل این شخص باشد به این ترتیب که دشمن امام ؛ نه پیرو او، نه هدایت یافته از هدایت او، نه دنباله رو او و نه مطلع بر اسرار او، بلکه مخالف راه و روش امام ، منکر دستور او، پیرو هواى نفس خویش و علاقمند به دنیا باشد، چنین کسى ، مخالف ، عامى ، نگونبخت ، در هلاکت ، مشرک ، گمراه ، ستمگر، بدیمن و از اصحاب شمال است . بنابراین ، این سه گروه ، اصناف حقیقى از افراد بنى آدمند که از یکدیگر مشخصند. این سه گروه به منزله اصول همه اصناف مردمانند. وانگهى دسته اول نسبت به دو دسته دیگر اصلند، زیرا آن دو گروه به وسیله این دسته رشد مى کنند و تشخیص مى یابند. خداى تعالى فرموده است : (( کان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبیین مبشرین و منذرین ... )) (1249) و بیشترین آیه هاى قرآن بلکه تمام آیات درباره این سه گروه و احوال ، افعال ، اقوال و مبداء و معاد و آغاز و انجام کارشان وارد شده است و همچنین اخبار و آثار ائمه اطهار سلام اللّه علیهم در این باره است و در آنها به این دسته مردمان اشاره شده است : (( و کنتم ازواجا ثلاثة ، فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنة ، و اصحاب المشاءمة ما اصحاب المشاءمة ، و السابقون السابقون ، اولئک المقربون . )) (1250)
از امام باقر علیه السلام درباره قول خداى تعالى : (( هل یستوى الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوالالباب ، )) (1251) آمده است . که فرمود: ((ماییم آن کسانى که مى دانند و دشمنان ما کسانى هستند که نمى دانند، و شیعیان ما صاحبان مغزند)).(1252)
به دو گروه آخر اشاره دارد حدیثى که درباره پرسش در قبر و رجعت رسیده است که در قبر از کسى که داراى ایمان محض یا داراى کفر محض است سؤ ال مى شود، (1253) و امّا سایر مردم ، غیر از این سه گروه (در حکم ) چهارپایان ، درندگان ، پشه هاى بى ارزش ، مقلدان و تابعان و خسانى هستند که تنها مطالب دیگران را نقل مى کنند و به محض شنیدن ، بدون تاءمل ، به دیگران منتقل مى سازند. اینان قابل توجه نیستند و اگر اینان منسوب به علم و دانشند هرگاه علمشان محدود به علم رسمى ظاهرى باشد در صورتى که در آن میان کسانى باشند که دوستدار سعادتمندان و دشمن اشقیا بوده و به امور دینى اهتمام مى ورزند و به بخشى از سنتهاى رسولان عمل مى کنند چنین کسى موالى ، دوستدار، و اهل نجات است پس رستگار مى شود و با آن کسانى که دوست مى دارد محشور مى شود، زیرا شخص با آنان که دوستشان دارد، محشور مى شود. و چه بسا شیعه نیز از باب تغلیب و یا از جهت پیروى ظاهرى از امام و راه و روش او، بر وى اطلاق مى شود هر چند که از باطن و در حقیقت او را پیروى نکند. علاوه بر این ، گاهى صفت مؤ من مخصوص کسى است که آزموده شده است و گاهى شامل ناآزموده نیز مى گردد، چنان که امام صادق علیه السلام مى فرماید: ((مؤ من ، دو نوع است : مؤ منى که به پیمان خدایى عمل کرده و به شرط او وفادار است ، و این است معناى قول خداى تعالى : ععع رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه ، )) (1254) این مؤ منى است که هول و هراسهاى دنیا و آخرت به او نرسد، و او از کسانى است که دیگران را شفاعت کند و خود نیازى به شفاعت دیگران ندارد. و مؤ منى که همچون ساقه نازک گیاه است که گاهى کج مى شود و گاهى راست ایستد، این مؤ من از کسانى است که دچار هراسهاى دنیا و آخرت شود و از جمله کسانى است که دیگران او را شفاعت کنند و او کسى را شفاعت نکند.(1255)
و همچنین پشه هاى بى ارزش و خسان که گاهى به کسانى غیر از سه گروه مذکور اطلاق مى شود و گاهى به گروه سوم از این سه گروه نیز گفته مى شود، چنان که امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: ((مردم سه دسته اند: یا داناى خداشناسند (عالم ربانى ) یا آموزندگانى که در راه نجات گام بر دارند، و یا مگسان کوچک و ناتوانند که دنباله رو هر آواز کننده اند و با هر بادى مى روند، از نور دانشش روشنى نجسته و به پایه استوارى پناه نبرده اند)).(1256)
امام صادق علیه السلام فرموده : ((مردم سه دسته اند: دانشمند و دانشجو و خاشاک روى آب ، پس ما دانشمندانیم و شیعیان ما دانشجویان و سایر مردم خاشاکند)).(1257)
از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است که فرمود: ((جز براى دو نفر در زندگى خیرى نیست : عالمى که فرمانش را ببرند، و شنونده اى که شنیده اش را حفظ و بدان عمل کند)).(1258)
از امام صادق علیه السلام است که فرمود: ((یا دانشمند باش یا دانشجو یا دوستدار دانشمندان ، از گروه چهارم مباش که به سبب دشمنى با این سه طایفه هلاک خواهى شد)).(1259)
بین امام و شیعه و دوستدار امام مراتب و درجاتى است که به موجب آنها نزدیکى و دورى از سعادت حقیقى معین مى شود. چه بسا شیعه اى که از امامت بهره مند است و چه بسیار دوستداران امام که از تشیع بهره اى دارند و این مراتب تنها به وسیله صفات و نشانه هاى شناخته مى شوند که آنها را نام بردیم و کم یا بیش این صفات و نشانه ها بر حسب مراتب این افراد در آنها موجود است ، و هر شیعه اى که آن دوازده نشانه را که در باب ششم از کتاب علم ، بخش عبادات - آن جا که از علماى آخرت یاد کردیم - در وى جمع است ، شایسته امامت و ارشاد مردم و نایب امام اصلى (امام معصوم ) در زمان غیبت است .
فصل :
هر کس ، کسى را به خاطر حسن اعتقادش دوست بدارد و یا کسى را به دلیل فساد عقیده اش دشمن بدارد، او را در اثر این دوستى و دشمنى اجر مى دهند هر چند که در تشخیص خود خطا کرده باشد. دلیل بر این مطلب ، روایتى است که در کافى از امام باقر علیه السلام نقل شده است که مى فرماید: ((اگر کسى براى خدا دیگرى را دوست بدارد، خداوند براى این دوستى او را پاداش دهد حتى اگر کسى را که دوست داشته ، در علم خدا اهل دوزخ باشد. و اگر کسى براى خدا دیگرى را دشمن بدارد، خداوند براى این دشمنى او را ثواب دهد، هر چند کسى را که دشمن داشته است در علم خدا اهل بهشت باشد)).(1260)
از آن حضرت است که فرمود: ((هرگاه خواستى بدانى که در تو خیرى هست ، به قلبت نگاه کن ، اگر دیدى اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت را دشمن مى دارى ، در تو خیر است و خدا هم تو را دوست دارد، و اگر دیدى اهل طاعت را دشمن و اهل معصیت را دوست مى دارى بدان که در تو خیرى نیست و خدا هم تو را دشمن مى دارد و هر کس با دوست خود محشور است )).(1261)
امام صادق علیه السلام فرمود: ((همانا کسى که شما را دوست مى دارد ولى نمى داند شما چه عقیده اى دارید، خداوند او را به سبب دوستى با شما - شعیه واقعى - به بهشت مى برد، و کسى که شما را دشمن مى دارد و نمى داند شما چه عقیده اى دارید، خداوند او را به سبب دشمنى با شما به دروغ مى برد)).(1262)
مى گویم :
توضیح حدیث بالا از این اقرار است که چون اصحاب امام علیه السلام در ظاهر همگى اهل طاعت و تقوا بودند، بنابراین ، هر کس بدون علم به مذهب ایشان ، آنها را دوست و یا دشمن مى داشت ، در حقیقت نسبت به اهل طاعت دوستى و یا دشمنى ورزیده بود، پس مفاد این حدیث عین مفاد حدیث اول است . پوشیده نماند که دوستى و دشمنى از این جهت ، یعنى جهت طاعت و معصیت خدا، در واقع به حقیقت و کلیت آن موضوع بر مى گردد، نه اختصاص آن به شخص جزئى و چه بسا که که محب و مبغض ، محبوب و مبغوض خویش را ندیده و تنها صفات و اخلاق او را شنیده است . دلیل روشن بر این مطلب روایتى است که صدوق ، در کتاب (( علل الشرایع )) به سند خود از مفضل بن عمر نقل کرده که گفت : به ابوعبداللّه جعفر بن محمّد الصادق علیه السلام عرض کردم : چرا على بن ابى طالب علیه السلام (( قسیم الجنة و النار )) شده است ؟ فرمود: چون دوستى آن حضرت ((ایمان )) و دشمنى او ((کفر)) است و از آنجا که بهشت فقط براى اهل ایمان و دوزخ براى مردمان کافر، خلق شده است ، پس آن حضرت (( قسیم الجنة و النار )) است و هیچ کس جز دوستداران او وارد بهشت نمى شود و کسى جز دشمنان وى وارد دوزخ نمى گردد. مفضل عرض کرد: یابن رسول اللّه آیا پیامبران و اوصیاى ایشان على علیه السلام را دوست مى داشتند و دشمن ایشان على علیه السلام را دشمن مى داشتند؟ فرمود: آرى . پرسیدم : این دوستى و دشمنى چگونه بوده است ؟ فرمود: آیا نمى دانى که پیامبر صلى اللّه علیه و اله در جنگ خیبر فرمود: ((فردا پرچم را به مردى خواهم داد که او خدا و رسول خدا را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، او بر نمى گردد تا خداوند به دست او فتح نماید)) عرض کردم : چرا مى دانم . فرمود: آیا نمى دانى وقتى که براى رسول خدا صلى اللّه علیه و اله مرغ بریان شده آمد، گفت : خدایا محبوبترین خلقت را برسان تا این مرغ را با من بخورد و مقصودش على علیه السلام بود؟ عرض کردم : چرا مى دانم . فرمود: آیا ممکن است پیامبران و رسولان خدا و اوصاى ایشان مردى را که خدا و رسولش را دوست مى دارد و خدا و رسولان خدا و اوصیاى ایشان مردى را که خدا و رسولش را دوست مى دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، دوست نداشته باشند؟ عرض کردم : خیر. فرمود: آیا ممکن است مؤ منى از امتهاى ایشان دوست خدا و رسول خدا و پیامبران خدا را دوست نداشته باشد؟ گفتم : خیر. فرمود: بنابراین ثابت شد که همه پیامبران و رسولان خدا و تمام مؤ منان ، دوستدار على بن ابى طالب علیه السلام و همه مخالفان ایشان ، دشمن آنان و دشمن دوستدارانشان بودند. گفتم : آرى . فرمود: پس جز دوستدار على علیه السلام از اولین و آخرین ، کسى وارد بهشت نمى شود، در این صورت او (( قسیم الجنة و النار )) است . مفضل بن عمر مى گوید: عرض کردم : یابن رسول اللّه غم مرا بر طرف کردید، خداوند غم شما را بر طرف کند، از آنچه خداوند به شما آموخته است مرا بیشتر بهره مند فرمایید. فرمود: مفضل بپرس ! عرض کردم : یابن رسول اللّه ، سؤ ال من این است که آیا على بن ابى طالب علیه السلام دوستانش را وارد بهشت و دشمنانش را وارد دوزخ مى کند، یا رضوان و مالک این کار را مى کنند؟ فرمود: مفضل ! آیا نمى دانى که خداى تعالى رسولش را به منزله روح انبیاء و در حالى مبعوث کرد که ایشان دو هزار سال پیش از آفرینش سایر مخلوقات ، به صورت ارواح موجود بودند؟ عرض کردم : آرى . فرمود: آیا نمى دانى که رسول خدا صلى اللّه علیه و اله انبیاء را به توحید و اطاعت و پیروى از امر خدا دعوت کرد و بر آن اساس به آن وعده بهشت داد و به کسانى که با پیامبران مخالفت و اصول پذیرفته ایشان را انکار کنند، وعده دوزخ داد؟ گفتم : آرى ، فرمود: آیا پیامبر صلى اللّه علیه و اله نسبت به وعده هاى بهشت و دوزخى که از طرف خدا داده است ، ضامن نیست ؟ عرض کردم : چرا. فرمود: آیا على بن ابى طالب علیه السلام جانشین او و امام امتش نمى باشد؟ گفتم : چرا. فرمود: آیا رضوان و مالک از جمله فرشتگان و طالبان آمرزش شیعیانى نیستند که به خاطر دوستى آن حضرت رستگارند؟ گفتم : چرا فرمود: پس در این صورت على بن ابى طالب علیه السلام از طرف رسول خدا صلى اللّه علیه و اله (( قسیم الجنة و النار )) است ، و رضوان و مالک به دستور آن حضرت که نشاءت گرفته از امر خداست ماءمور شده اند، اى مفضل ! این مطالب را نگه دار که از جمله اسرار نهفته علم است و جز به اهلش بازگو نکن )).
یکى از دانشمندان شیعه - خدایشان بیامرزد - مى گوید: این حدیث شریف گوهرى گرانقدر و درّى ارزشمند است که مولایمان امام صادق علیه السلام به ما ارزانى داشته و از آن فواید بسیارى حاصل شود که بر خردمندان پوشیده است : از جمله آن که مقصود از دوستى امیرالمؤ منین علیه السلام حالتى است که باعث معرفت به مقام او باشد زیرا محبت آن حضرت همسان با ایمان است و منظور محبت شخص وى که در دنیا مدتى موجود و به وسیله حواس جزئى محسوس بوده است نمى باشد بلکه منظور دوست داشتن حقیقت الهى و مقام عقلى کلى اوست که پیش از آفرینش خلق موجود بوده است . و دیگر این که پیامبر ما صلى اللّه علیه و اله در مقام عقل کلى اش بر سایر انبیاء و اوصیایشان مبعوث شد. و آنان را بشارت داده و انذار فرموده است در حالى که ایشان در آن روز به اطاعت و فرمانبردارى او و دورى از نافرمان وى مکلف بودند به خاطر تصدیق این کلام خدا: (( هذا نذیر من النذر الاولى ((ع (1263) و او از جانب خدا ضامن پاداشى است که به پذیرندگان دعوتش و اهل طاعت وعده فرمود و همچنین ضامن کیفرى است که اهل تکذیب را بدان بیم داده است ، و دیگر این که بر این اساس امیرالمؤ منین علیه السلام در میان امتش از اولین و آخرین ، - چه انبیاء و چه امتها - جانشین اوست ، و حکمش بر دربانان بهشت و خازنان دوزخ جارى است و آنان به موجب امر و نهى آن حضرت صادر مى شوند، و فرشتگان به طلب آمرزش براى شیعیانش الزام دارند، همان طور که به توحید، نبوت و ولایت ملزم اند. خداى تعالى مى فرماید: (( الذین یجعلون العرش و من حوله یسبحون بحمد ربهم و یؤ منون به و یستغفرون للذین و آمنوا ربنا وسعت کلى شیى ء رحمة و علما فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک و قهم عذاب الحجیم . )) (1264)
این بود پایان سخن در کتاب اخلاق امامت و آداب شیعه و با پایان گرفتن این بخش ، بخش مربوط به عادات از کتاب (( محجّة البیضاء فى تهذیب الاحیاء )) نیز پایان پذیرفت و ان شاء اللّه به دنبال آن ، بخش مربوط به مهلکات و بخش شگفتیهاى قلب و دل خواهد آمد و (( الحمدللّه اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا. ))
بیست و هشت ماه ذیقعدة الحرام سال 1415 ه -. ق .
مطابق با 9/2/1374 ه -. ش . محمّدرضا عطائى .
پاورقى ها :
1242- بقره / 124: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم .1243- صافات / 147: او را به سوى جمعیت یکصد هزار نفرى یا بیشتر، فرستادیم .
1244- رهبر وى حضرت موسى علیه السلام بود و او شریعت موسى علیه السلام را تبلیغ مى کرد - م .
1245- بقره / 124: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من نیز (امامانى قرار بده ) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمى رسد (تنها فرزندان پاکت به این مقام مى رسند).
1246- کافى ، ج 1، ص 147.
1247- مریم / 51: و او (موسى علیه السلام ) رسول و پیامبر والا مقامى بود.
1248- کافى ، ج 1، ص 167. آیه شریفه سوره حج / 52: ما هیچ رسول و پیامبرى را پیش از تو نفرستادیم . عبارت (( (و لا محدّثٍ) )) به فتح دال مشدد، تنها در روایت اهل بیت علیهم السلام است .
1249- بقره / 213: مردم (در آغاز) یک دسته بیشتر نبودند (و تضادى در میان آنها وجود نداشت ، تدریجا جوامع و طبقات پدید آمدند، سپس در میان آنها اختلافات و تضادهایى به وجود آمد) خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت دهند و انذار کنند.
1250- واقعه / 7 تا 11: و شما به سه گروه تقسیم خواهید شد، (نخست ) اصحاب میمنه هستند، چه اصحاب میمنه اى ؟ (گروه دیگر) اصحاب شومند، چه اصحاب شومى ؟! و (سومین گروه ) پیشگامان پیشگام ، آنها مقربانند.
1251- زمر / 9: بگو آیا کسانى که مى دانند با کسانى که نمى دانند یکسانند؟ تنها صاحبان مغز متذکر مى شوند.
1252- محاسن برقى ، ص ، 169.
1253- کافى ، ج 3، ص 235.
1254- احزاب / 23: مردانى که به عهد و پیمانى که با خدا بسته اند، وفا کردند.
1255- کافى ، ج 2، ص 248.
1256- (( نهج البلاغه باب حکم و مواعظ، )) شماره 147.
1257- کافى ، ج 1 ص 34 شماره 4.
1258- همان ماءخذ، ص 33 شماره 7.
1259- همان ماءخذ، ص 34 شماره 3.
1260- کافى ج 2، ص 126 و 127.
1261- کافى ج 2، ص 126 و 127.
1262- همان ماءخذ، ص 127.
1263- نجم / 56: این (پیامبر) بیم دهنده اى از بیم دهندگان پیشین است .
1264- مؤ من / 7: فرشتگانى که حاملان عرشند و آنها که گرد آن (طواف مى کنند) تسبیح و حمد خدا مى گویند و به او ایمان دارند و براى مؤ منان استغفار مى کنند (مى گویند:) پروردگارا رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته ، خداوندا آنها را که توبه کرده اند و از راه تو مى روند ببخش و از عذاب دوزخ نگهدار.
راه روشن (ترجمه محجه البیضاء) ج 4-ص431
گفتنی است جلسه سابق «هیئت علمای عربستان» که جلسه هفتاد و دوم این هیئت بود، حدود دو ماه پیش در ریاض برگزار شد اما با توجه به حساس و اضطراری بودن چنین موضوعی – به تشخیص اعضای مجلس شورای این کشور – این جلسه محرمانه مجددا با حضور تمام اعضا برگزار شد.
اعضای "مجلس شورای سعودی" که پیشنهاد کننده صدور این قانون بودند، صدور این گونه فتواها را بر اساس رأی و نظر شخصی دانستند و اعلام کردند: با توجه به این که چنین فتواهایی بر اساس رأی و نظر شخصی صادر میشود و تأثیر بسیار منفی بر وجه بین المللی کشور عربستان در جهان دارد، بهتر است قانونی تصویب شود تا از صدور چنین فتواهایی جلوگیری شود. ناگفته نماند تقریبا قریب به اتفاق این فتواها توسط مفتیان غیر وابسته به دولت و غیر مسئول صادر می شود. آنان هم به دلیل نداشتن مسئولیت در دولت، آثار منفی صدور چنین فتواهایی را به هیچ وجه درک نمیکنند.
مدافعان تصویب این قانون در ادامه افزودند: این کافی نیست که پس از صدور چنین فتوایی ما به عنوان مقامات رسمی بیاییم و آن را رد کنیم و یا مسئولیت چنین فتوایی را بر عهده نگیریم و برای توجیه آن بگوییم که مدرک آن در کتاب و سنت وجود دارد. این روش دقیقا همان روشی است که شیوخ تکفیری برای توجیه اقدام خود به آن تکیه میکنند. آنان برای زدن برچسب تأیید بر فتواهای خود، منبع اصلی آن را کتاب و سنت اعلام میکنند در حالی که این گونه فتواها از نظر و دیدگاه شخصی آنان برخواسته است.
گفتنی است «هیئت علمای عربستان» قصد دارند در نشست آینده خود نوع مجازات برای صادرکنندگان «فتوای تکفیری» را تعیین و مشخص کنند. بر اساس پیش بینی های انجام شده، قرار است تصمیمی قاطع در این باره گرفته شود تا برخوردی قاطع با صادرکنندگان این نوع فتواها گرفته شود.
با توجه به عدم برخورد قاطع و دفعات زیاد تکرار اینگونه رفتارها و اقدامات ضدشیعی، اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا کویت به دنبال ایجاد جنگ شیعی – سنی است؟ یا شاید این گونه اقدامات مقدمه ای است برای اخراج شیعیان از این کشور.
در اینجا با هدف روشن تر شدن موضوع، به تعدادی از اقدامات ضد شیعی انجام شده در کویت طی دو سال گذشته به ترتیب زمانی، اشاره میکنیم:
1) دستگیری برخی چهرههای سرشناس و تعدادی از نمایندگان شیعه پارلمان کویت، به اتهام حضور در مراسم بزرگداشت شهید «عماد مغنیه». از جمله چهره های دینی سرشناس شیعیان کویت به این بهانه، حجةالإسلام و المسلمین شیخ «حسین معتوق» بوده است.
2) بازداشت یک شهروند جوان شیعه به دلایل ناشناس توسط نیروهای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور کویت. البته دولت کویت با هدف توجیه بازداشت این جوان، اعلام کرد که وی به دو خلیفه اهل سنت اهانت کرده است.
3) توزیع کتاب ضدشیعی فتنهانگیز «علی محمد الصلابی» درباره امیرالمؤمنین علی بن أبیطالب، که باعث خشم و غضب شدید شیعیان این کشور شد. وی در این کتاب که با عنوان منحرف کننده "درخشانترین مطالب درباره حیات امیرالمومنین" چاپ شده، شیعیان را گمراه و رافضی خوانده است.
4) دیگر اقدام ضد شیعی انجام شده طی این مدت انفجار در حسینیه شیعیان کویت بوده است. این انفجار به زخمی شدن تعدادی از عزاداران امام حسین(ع) منجر گردید. در پی وقوع این انفجار، وزارت کشور کویت فورا با هدف جلوگیری از وقوع هرگونه درگیری طایفهای آن را انفجاری غیرتروریستی اعلام کرد در حالی که تمام شواهد دال بر تروریستی بودن آن بود.
5) اخراج سید «محمدباقر فالی» روحانی ایرانی تبار از کشور کویت به اتهام اهانت به دو خلیفه اهل سنت. در پی اخراج وی، روزنامههای کویتی حامی دولت کویت با هدف توجیه این اقدام "فالی" را بمب متحرک ایران نامیدند. این در حالیست که وی هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارد و طی دو دهه گذشته تنها با هدف سخنرانی مذهبی برای شیعیان، به کشور کویت سفر کرده است.
6) صدور فتوایی توسط وهابییون کویت مبنی بر حرام بودن داد و ستد و انجام هرگونه تجارت با شیعیان. این فتوا توسط تعدادی از مفتیان وهابی کشور کویت بر بالای منبر مساجد مختلف این کشور اعلام شد. درپی خشم شیعیان از صدور چنین فتوایی، نیروهای امنیتی تحقیقاتی در این زمینه را آغاز کردند اما هیچگاه نتیجه آن تحقیقات اعلام نشد.
7) دیگر اقدام ضد شیعی می توان به اظهارات «محمد هایف» نماینده افراطی مجلس کویت اشاره کرد. زیارت و طواف پیرامون قبور برای دستیابی به حاجات را شرک دانشت و گفت: کسانی که این عقاید را گسترش میدهند و بدان اعتقاد دارند از دین اسلام خارجند او همچنین از وزارت اوقاف کویت خواست تا به زعم خود از گسترش اینونه عقاید گمراه جلوگیری کرده و در مقابل گسترش این بدعت بایستد.
8) توهین مجله کویتی «فرقان» به روحانیت شیعه و عمامه پیامبر (ص) دیگر اقدام انجام شده است. شیعیان معترض خواستار محاکمه فوری توهین کننده و توقیف این مجله شدند اما هیچ اقدام جدی در برابر آن گرفته نشد.
9) پس از آن ورود علمای شیعه به کویت ممنوع شد. در پی صدور چنین قانونی از سوی دولت، «فیصل دویسان» نماینده مجلس این کشور با بیان اینکه عدهای متعصب که با وزارت کشور مرتبط هستند، با ایجاد محدودیت برای شیعیان در کویت از ورود علمای شیعه به داخل کویت ممانعت نموده و آنها را در مرزهای این کشور نگاه میدارند، افزود: این کار بر خلاف قانون سال 1962 است که آزادی را حق عموم میداند.
10) «معصومه مبارک» نماینده شیعه مجلس کویت با دریافت نامهای تهدید آمیز، از سوی افراد ناشناس به قتل تهدید شد. وی در این نامه به تبلیغ مذهب شیعه و ساخت حسینیه برای شیعیان کویت متهم شد.
11) اسائه ادب یک شبکه تلویزیونی کویتی به اهل بیت عصمت و طهارت(ع). این شبکه موضوع مظلومیت و عصمت حضرت زهرا(س) را بی اساس خواند. شیعیان خشمگین نیز اعلام کردند اگر این شبکه عذرخواهی و عوامل این برنامه را مجازات نکند، اقدامات شدیدتری انجام میدهند.
12) منع انتشار کتاب شیعی «نبوغ امام علی(ع)» در کویت دیگر اقدام انجام شده طی این مدت در کشور کویت بوده است. در همین راستا سید «محمدباقر مهری» از چهرههای سرشناس شیعیان کویت و وکیل تعدادی از مراجع تقلید در این کشور، ضمن انتقاد شدید از منع انتشار این کتاب، گفت: منع چاپ و انتشار این کتاب از جنایات بزرگ است و اهانتی به حضرت علی(ع) به شمار میرود.
13) حمله به عاشورای حسینی با شعار «عاشورا روز شادی و سرور است». این کار در ماه محرم الحرام و در آستانه عاشورا توسط مؤسسه "ذکر" که ریاست آن را فردی وهابی برعهده دارد، انجام شد. وی تعداد زیادی بنر و پوستر در تابلوهای شهرهای این کشور نصب کرد و موجب ناراحتی و خشم شدید شیعیان این کشور شد.
14) مخالفت «ولید طباطبایی» نماینده وهابی پارلمان کویت با افتتاح کنسولگری این کشور در مشهد نیز از اقدامات اخیر انجام شده بوده است. وی پس از اعلام مخالفت خود با این کار، طی اظهاراتی با ابراز تعجب پرسید: چگونه ممکن است که کمیته مسائل خارجی با افتتاح یک کنسولگری در شمال شرقی ایران، روابط کویت با این کشور را بهبود ببخشد؟!
15) محکومیت آیت الله سید «محمدباقر مهری» روحانی سرشناس شیعیان و نماینده برخی مراجع تقلید در کویت به اتهام توهین به ابنتیمیه توسط دادگاه جزایی کویت. وی به پرداخت پنج هزار دینار جریمه نقدی محکوم شد.
16) وحشت نمایندگان کویتی از مفاتیحالجنان نیز خبری بود که اخیرا توسط رسانهها اعلام شد. در همین راستا یک روزنامه کویتی از بگومگوی شدید نمایندگان مجلس این کشور با وزیر معارف و وزیر دارایی درباره چگونگی ورود کتاب «مفاتیحالجنان» به کویت خبر دادند.
17) اهانت به زائران عتبات عالیات در مرز بین عراق و کویت را تقریبا میتوان جدیدترین اقدام ضد شیعی انجام شده در این کشور دانست. گفتنی است تعداد زیادی از زائران کویتی پس از بازگشت از زیارت عتبات عالیات در عراق در ورودی کویت در گذرگاه العبدلی با توهین نیروهای گمرکی مواجه شدند.
گفتنی است این انتشارات به اصطلاح برای خالی نبودن عریضه و توجیه این اقدام خود، هر چهار صفحه از متن عربی قرآن کریم را در یک صفحه گنجانده و در ابتدای کتاب منتشر کرده اما بخش اصلی این کتاب را به ترجمه فارسی قرآن اختصاص داده است.
شاید با نگاهی گذرا به این کتاب چنین اقدامی توهین آمیز و یا بی فایده به نظر نیاید اما بدون شک چاپ چنین کتابی آن هم بدون ذکر کلمه «ترجمه» بر روی جلد، میتواند این شائبه را برای دشمنان تشیع و اسلام ایجاد کند که نسخه فارسی قرآن کریم منتشر شده و در نتیجه انتشار چنین کتابی به هر زبان دیگری در جهان بدون متن عربی آن امری طبیعی به نظر خواهد آمد، در حالی که چنین کاری به هیچ وجه درست نیست.
از سوی دیگر در موضوعی مشابه یک مفسر و مترجم قرآن کریم، دو روز پیش طی گفتگویی قرائت قرآن به زبان فارسی و نفی زبان عربی را از القائات مخالفان اسلام و خارج از قواعد عبودیت دانست. "ابوالفضل بهرامپور" هدف از حذف زبان عربی به عنوان زبان دین اسلام را ایجاد گسست بین مردم و اسلام دانست و گفت: این حرفها مخالفت با حکمت الهی است.
وی اینگونه اعمال را «فضولی» در کار خداوند ارزیابی کرد و گفت: کسی که این حرفها را بیان میکند، معنای عبودیت را نفهمیده است؛ عبودیت یعنی خاکسارانه بگوییم: «خداوندا! از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن». او با بیان اینکه در عبودیت سفارش و پیشنهاد از سوی معبود است، افزود: زبان قرآن باید همان باشد که از سوی خداوند تعیین شده است. بهرامپور با مستثنی دانستن ادعیه و مناجاتها از این قاعده گفت: خداوند فرموده: مناجاتها را به زبان خودتان بخوانید.
وی در توضیح این مطلب افزود: اگر کسی معنای مناجاتی را که میخواند، نداند در واقع یک «ورد» بیمعنا را تکرار میکند؛ البته در این بین نماز استثناست و باید با همان دستور فقهی مخصوص خود و به زبان قرآن خوانده شود. وی با بیان اینکه هدف عمده از مناجات و دعا، دستیابی به حال معنوی حاصل از آنهاست، افزود: بروز این حالت، بستگی به فهم و درک مناجات دارد.
وی همچنین در ادامه مباحث مربوط به زبان قرآن با اشاره به اینکه چنانچه قرآن در ایران نازل میشد نیز باید به زبان فارسی شیوا بیان میشد، گفت: آن وقت نیز عربها باید زبان فارسی میآموختند و یا آن را به عربی فصیح، بدون کم و کاست منتقل میکردند. او زبانهای دیگر موجود در دنیا را نیز دارای قابلیت انتقال کلام الهی دانست و گفت: بعضی از کلمات عربی مانند «رحمن و رحیم» در زبانهای دیگر معادل ندارند، اما با ترکیب کلمات میتوان همان مفهوم را رساند.
او در پاسخ مخالفان این بیان گفت: در صورت عدم انتقال مفهوم با زبانهای دیگر، محال است، مثلاً یک فرد فارس منظور کلام الهی را بفهمد و در این صورت دستور خداوند برای او تکلیف آور هم نخواهد بود. وی با اشاره به آیه «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» افزود: یک معنای عربی در این آیه، شفاف گویی و روشنگویی است. وی خطاب خداوند در این آیه را عرب زبانها دانست و گفت: خداوند در این آیه این مفهوم را به عرب زبانها میفهماند که بهانه نیاورید، قرآن را به زبان خودتان فرستادیم که در آن تدبر و تأمل کنید.
بهرامپور پیام این آیه را برای صاحبان دیگر زبانها، آموختن عربی به عنوان «زبان دین» و یا ترجمه آن به زبانهای دیگر دانست و گفت: مجاهدان فارسی زبان ما با دریافت گوشهای از پیام خداوند، از طریق همین ترجمههای صورت گرفته به سوی حق شتافتند و با درک پیام الهی جان خود را تقدیم او کردند.
این مفسر قرآن کریم در بخش دیگری از گفتوگوی خود با اشاره به روزآمد بودن قرآن گفت: هدف از نزول قرآن چیزی غیر از پاسخگویی به نیازهای اعصار مختلف نیست. وی همچنین با اشاره به اینکه قرآن معجزه پیامبر «خاتم» است، گفت: قدرت پاسخ به تمام مشکلهای سیاسی، اجتماعی، تربیتی انسان و فرهنگی از کلمه «خاتمیت» استنباط میشود؛ در غیر این صورت از آنجا که خداوند مردم را «بلاتکلیف رها نمیکند» بر او لازم میآید که پیامبر و کتاب دیگری را پس از قرآن نازل کند و اگر اینچنین نکند، دچار اشکال است.
وی در بیان ابعاد دیگر اعجاز قرآن گفت: اعجاز قرآن فراگیر و منحصر در لفظ نیست و اصل آن مربوط به محتواست. بهرامپور، تفاوت کلام خداوند، با کلام بشری را بیان «راهکار اصلی» و آخر از ابتدا دانست و گفت: بشر در ساخت محصولات صنعتی تاکنون مسیر طولانی را طی کرده و محصول آن نسبت به گذشته حرف آخر است، اما هنوز جای تکامل و پیشرفت را داراست.
وی حرکت انسان در سخن گفتن و ارائه قانون و دستورالعمل برای سعادت بشر را نیز تدریجی ارزیابی کرد و گفت: بشر با عدم علم به آینده و با تکیه بر تجربیات گذشته و عیبهای کشف شده، «تبصرههایی» را به «قوانین» خود میافزاید؛ اما قرآن به عنوان کلام الهی «نتیجه نهایی» و حرف آخری که در مسیر تجربیات بشری به دست میآید را در همان ابتدا بیان میکند.
بهرامپور با بیان مثالی درباره حکم سارق در اسلام افزود: دنیا هرچه تقلا کند، حتی آنها را اعدام و یا به تحمل اعمال شاقه محکوم کند، باز هم نتیجهای نخواهد گرفت، بلکه باید دست سارق «قطع» شود. وی در توضیحی درباره قطع دست سارق گفت: نگوییم که با اجرای این حکم اسلامی، آبروی افراد میرود، زیرا با رفتن آبروی چهار نفر، هزاران سارق دیگر فکری برای حفظ آبروی خود میکنند.
این پژوهشگر قرآنی تصریح کرد: با اجرای «قوانین اسلام» تمام «امنیت» به جامعه باز خواهد گشت. وی همچنین با اشاره به اینکه اسلام مدل حکومتی شامل بایدها و نبایدها را پیشنهاد داده، افزود: کسانی که از این مدل ایراد گرفته و آن را فاقد کارآیی در زمان حال میدانند، باید در مقابل این سئوال پاسخگو باشند که کدام یک از احکام اسلامی، قابلیت اجرا در زمان حال را ندارد.
بهرامپور با اشاره به روابط بین زن و مرد گفت: این رابطه در هر زمانی که باشد، باید از طریق مشروع صورت بگیرد؛ تکنیک حتی اگر به «نانو» هم برسد، این قاعده تغییر ناپذیر است. وی با بیان اینکه نماز، روزه و دیگر احکام اسلامی نیز تابع پیشرفت تکنولوژی «نیست»، افزود: اسلام حتی به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی را منع میکند و اگر قوانین امروز بشری قادر به حل این معضل نیست، اسلام آن را قبلاً حل کرده است. اسلام در تمام عرصههای زندگی بشری پیشبینیهای لازم را کرده و کسی که از ناکارآمدی آن سخن میگوید، خود باید پاسخ دهد که کجای اسلام ناکارآمد است؟
حمیدرضا غریب رضا |
با شکلگیری و وقوع انقلاب اسلامی جریانهای جدید سیاسی و فکری در سطح منطقه به طور موثر ظهور کردند. از جمله آنها میتوان به اسلام سیاسی(به طور خاص تشیع سیاسی)، امت اسلامی، دفاع از مستضعفان، صدور انقلاب و...... اشاره کرد. مخاطب این اندیشههای بیشتر ملتهای مسلمانی هستند که هریک در حصار مرزهای سیاسی تحت انقیاد حکومتهای جور بوده که خود این حکومتهای اغلب، عمله ظلمه بیگاننگان هستند.
در مقابل صدور این اندیشههای بیدارگر(که از دریای ناب معرفت شیعی سرچشمه میگیرند) حاکمان منطقه به همراه دستگاه تبلیغاتی و فرهنگی غرب نیز برای بقای وضع موجود به نحوی به موضعگیری وتقابل پرداختهاند. طیف این مقابله از اقدامات نظامی، سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی گرفته تا اقدامات عملی و مذهبی کشیده میشود در این بخش به برخی از این فعالیتها اشاره میشود.
چندی که در برخی از مراکز علمی غرب و اسرائیل کرسیهای فعال شیعه شناسی ایجاد شده است و در این دانشگاهها به صورت جدی مباحث شیعهشناسی مورد توجه قرار میگیرد. غرب در این مرحله از اقدامات فرهنگی خود سعی کرده که از جهالت دورههای گذشته فاصله بگیرد. تا قبل از این در آثار بسیاری از مورخان و پژهشگران تاریخ و مسائل اسلامی در اروپا به منظور شناسایی شیعه از مشهورات برگرفته از رقبای شیعه اکتفا میشد و کمتر منابع میراث تشیع مورد استفاده قرار میگرفت اما در حال حاضر، غربیان سعی میکردند در رویکردهای مطالعاتی خود از مشاوران شیعهشناس استفاده کنند.
از همین رو ضرورت رصد، نقد و تحلیل و ارتباط سیاسیون غرب با این مراکز علمی و جهتدهی کردن به این مطالعات آشکار شده و و بسیار مهم ارزیابی میشود. البته باید خاطرنشان کرد که یکی از اقامات مهم این مراکز برای اجرایی کردن نیات سیاسیون ورود به برخی از جریانهای اسلامی و سوءاستفاده سیاسی از آنها است. در این میان برخی جریانهای غالی در ترکیه، پاکستان و... که رسما باورهای غلات را ترویج میکنند مورد توجه کافی جریانهای غربی قرار گرفتند.
از سویی دیگر با عنایت به اینکه ظهور انقلاب اسلامی و شکلگیری نظامی مبتنی بر ولایت فقیه باعث ایجاد خیزشهای شیعی در منطقه شدند، حاکمان منطقه و دستگاه دیپلماسی غرب تلاش گستردهای را برای ایجاد ناهماهنگی میان گروههای شیعی شروع کردند. یکی از مهمترین اقدامات این گروه، فعال کردن برخی بیوتات مراجع ناهمسو برای تبدیل اختلافات فقهی به چالش سیاسی با نظام جمهوری اسلامی بویژه در عرصه بینالملل مساله دیگر رواج جریان ایران هراسی در عراق است. تا جایی که رسما ایران با اسرائیل مقایسه میشود و عراق را تحت دو اشغال معرفی میکنند. طبعا غرب از تشکیل گروههای شیعی ضد ایرانی اهدافی را در سر میپروراند که میتوان به برخی از آنها به شرح ذیل اشاره کرد.
غرب قصد دارد با ارائه جایگزین سیاسی برای اندیشه سیاسی انقلابی ایران در میان شیعیان جایگاه مرجعیت سیاسی ایران در جهان اسلام را تضعیف کند. از سوی دیگر تضعیف گروههای طرفدار جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی نیز در دستورالعمل کاری عوامل سیاسی غرب و حاکمان منطقه قرار دارد. به همین منظور تلاش جهت کسب مشروعیت سیاسی برای حاکمیتها منطقه در میان شیعیان در همین راستا ارزیابی میشود. توجه به اقشار فراوان شیعه و مبانی فقهی تعامل با حاکمیتهای جور و توجه به مفاهیمی مانند اعانه ظلمه و روایات فراوان نهی از همکاری با حاکمان جور مصداق عینی در بسیاری از حاکمیتهای پیدا کرده است. شیعیان در بسیاری از کشورها تلاش میکنند در بخش خصوصی فعال شوند و در برخی کشورها به قطبهای قوی اقتصادی و فرهنگی در رقابت با دولت تبدیل شدهاند. غرب برای عملی کردن استراتژیهای فوق راهکارهایی را اندیشه است.
از جمله اینکه باورهای غالیان جهت تعمیم این تهمتها به شیعیان ترویج و از طریق دست دشمنان سیاسی ومذهبی شیعه و ایران برای حذف حضور شیعیان باز میشود. از سویی دیگر قرائتهای وهابی زده از تشیع با هدف حمله به نظام مورد توجه اکید قرار میگیرد به همین خاطر است که شاهد انتشار کتب جریانهای دگر اندیش شیعی مانند حیدرعلی قلمداران، ابوالفضل برقعی، سید موسی اصفهانی، سید مصطفی طباطبایی و... در عربستان و کشورهای حاشیهای خلیج فارس هستیم از سوی دیگر حرکت دیگری تحت عنوان جریان تضعیف مهدویت در حال شکلگیری است. توجه به کتاب سیر تکامل شیعه یا نقد مبانی ولایت فقیه ضمن اینکه به انکار امام دوازدهم میپردازد به طور کلی نظام مبتی بر ولایت فقیه را نقد میکند.
از دیگر اقدامات این جماعت، ایجاد جریان تشیع عربی در مقابل تشیع فارسی است. در برخی از آثار فرهنگی برخی از شیعیان شاهد هستیم که به مساله توجه به ورود تشیع از جهان عرب به ایران اشاره شده است. هر چند در ایران به جهت بافت فرهنگی ظلم ستیز و لطافتهای فرهنگی ایرانی بسیار راحت تر تشیع تقویت شد و اساسا در دورهای هم مرکز اهل سنت بوده است. با این وصف توجه به برخی از آثار از جمله عمر و التشیع حقایق بسیاری را روشن میکند. نویسنده کتاب، شخصیتی عراقی از خانوادهای شیعه با گرایشهای اعتقادی و سیاسی حزب بعث بوده که در دورهای از حزب جدا میشود و برای بازگشت دوباره به حزب این کتاب را مینویسد.
مساله دیگر بیتوجهی به مساله تقریب است. در برخی از جریانهای افراطی شیعی گرایش شدید ضد تقریبی به بهانه حفظ هویت مذهبی شیعی وجود دارد و طبعا ترویج چنین افکاری به تشدید شکاف مذهبی میان شیعیان از یکسو و با سنیان از دیگر سو میانجامد.
در این میان برخی عوامل تشدیدکننده و تسهیل کننده بروز چنین جریاناتی هستند. از جمله: فضای سیاسی اختناق سیاسی در عربستان گروهی کاملا انقلابی به رویکرد اصلاح طلبانه و نرم برمیگردد مطالبات به شدت انقلابی از سطح براندازی نظامی حکومت به گفتگو، مشارکت سیاسی تنزل پیدا میکند و در نهایت جلوه مهم خود را در محدوده مطالبه حقوق مذهبی متمرکز میکند که به آن هم نمیرسد. ضعف ایران در بهرهبرداری از نخبگان فکری و سیاسی تربیت شده در ایران هم از دیگر عوامل شتابزا است.
به گزارش شیعه آنلاین، در پی اعلام قصد سفر شیخ «محمد العریفی» چهره سرشناس وهابیت عربستان سعودی به سرزمینهای اشغالی روزنامه صهیونیستی اعلام کرد که از این سفر به گرمی استقبال میکند.
در همین راستا روزنامه صهیونیستی "جورسالیم پست" به نقل از یک منبع آگاه در شهرداری بیت المقدس اشغالی نوشت: بیت المقدس زیر لوای اسرائیل! آمادگی استقبال از همه مردم از هر دین و کشوری باشند را دارد. البته اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی که به خشونت در این شهر بیانجامد داده نمی شود.
گفتنی است «محمد العریفی» که چندی پیش با مورد اهانت قرار دادن حضرت آیت الله سید علی سیستانی، جنجال آفریده بود، دو روز پیش در پخش زنده یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که قصد دارد هفته آینده به سرزمینهای اشغالی سفر کند و به زیارت مسجد الأقصی برود. وی که در شبکه ماهواره ای "إقرأ" سخن میگفت، خطاب به مشاهدین این برنامه گفت: بنده قصد دارم برنامه هفته آینده خود در این شبکه را در شهر بیت المقدس اجرا کنم زیرا مسلمانان حق دارند به بیت المقدس سفر کنند.
بیانیه امام جمعه شیعیان خُبَر درباره ظلم حکام سعودی در پی فشارهای شدید مسئولان سعودی بر شیعیان عربستان و تعطیلی مساجد شیعی و اجازه ندادن به شیعیان برای برگزاری نماز جماعت،حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر ناصر، امام جماعت منطقه خُبَر شیعیان بیانیه ای صادر کرد. |
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند تعالی فرمود: "خداوند دوست نمی دارد کسی صدایش را بلند کند مگر آنکه ظلمی به او شده باشد، همانا که خداوند شنوا و داناست".
این جملات را به همه علما، شخصیتهای برجسته، اساتید، نخبگان، مسؤولین و به همه فرزندان وطنم اعم از سنی و شیعه تقدیم کرده و با شفافیت کامل، رنجهای پیروان مذهب جعفری در استان خُبَر ـ شامل تجاوز و تعدیهای برخی مسوولین اداری و امنیتی ـ را بازگو میکنم.
بنده به مدت دو سال ارتباط با رسانهها را نمیپذیرفتم و به ارتباط با مسؤولین مشتاق بودم، ولی الان روحم مملو از سرخوردگی و ناامیدی گردیده، وظیفه خود میدانم که برخی از مسائل را تذکر دهم:
اول- شیعیان در سراسر این کشور و خصوصا در منطقه شرقی، فرزندان این وطن بزرگاند. شیعیان از وفادارترین گروهها نسبت به مملکت خود میباشند و با پایداری و استقامت در بحرانهای مختلف گذشته، این وفاداری را ثابت کردهاند. حال شرمآور است که برخی از مسؤولین سعی دارند که با گزارشهای دروغین در میهنپرستی شیعیان شبهه کنند.
شیعیان در مراکز حساس دولتی کار کردهاند و با صداقت و امانت در کشور خدمت نمودهاند. نکته اینجاست که همانگونه که شیعیان وظایفی بر عهده دارند، حقوقی نیز دارند که باید حفظ و ادا شود.
دوم- ما در طی دو سال گذشته از اقامه نماز – که عمود دین است - منع شدیم! هنگامی که بر اقامه آن اصرار کردیم، شخصیتهای برجسته و جوانان ما را دستگیر کرده و به زندان افکندند.
مساجد ما را به بهانه غیر قانونی محاصره و تعطیل کردند حال آنکه قدمت برخی از این مساجد به بیش از پنجاه سال می رسد کما این که اجازه ساخت مساجد را نیز به ما دادند!
سوم- هماکنون پس از بسته شدن سه مسجد شیعیان در استان خُبَر، با ترس و وحشت و چنانچه گویی مرتکب جرم یا حرامی شدهایم، نماز را در منازل شخصی خود اقامه میکنیم در حالی که نیروهای امنیتی به طور روزانه ما را تحت مراقبت و تعقیب قرار داده، صاحبخانهها را فراخوانده و آنها را وادار به نوشتن تعهدی مبنی بر عدم اقامه نماز جماعت درمنازل می کنند.
ما بارها به آنها اعلام کردیم که نماز فریضهای است که نمیتوان آن را اقامه نکرد. پس اگر خانهها برای این کار غیرمجازاند، محلی را در اختیار ما قرار دهید تا در آن نماز بخوانیم!
چهارم- در دوشنبه13 ربیع الثانی 1431، پلیس جنایی که در این مدت از هیچ تلاشی برای تحت فشار قرار دادن ما و تحریک هموطنان مضایقه نکرده است، تعدادی از مهمترین شخصیتهای شیعه الخبر را دستگیر و روانه زندان عمومی این شهر کردند و گروه دیگری را نیز جهت امضای تعهدنامه مبنی بر عدم اقامه نماز جماعت و برگزاری مراسم عزاداری حسینی احضار کردند.
این گروه انسانهای محترمی بودند که چه بسا پیش از آن، مراکز پلیس را ندیده بودند. آنها جایگاه اجتماعی ویژهای داشتند و زندانی کردن آنها با مجرمان به خاطر برپایی نماز و مناسبتهای اهل بیت «ع»، اهانتی به همه شیعیان است.
ما بر مبنای عمل به تکلیف صراحتا این عمل غیرمسؤولانه را محکوم میکنیم و مخالفتمان را با این تبعیض قومی اعلام کرده و از مسؤولین میخواهیم مراحل آزادسازی آنان را سریعا انجام دهند و مقامات امنیتی را توجیه کنند تا توان خود را برای مقابله با مجرمین و ترویج دهندگان فحشا و مواد مخدر، صرف نمایند.
پنجم- در مدت مراجعه به مسؤولین، آنان دائما ما را به نماز خواندن با سایر مسلمانان تشویق میکردند، هر چند میدانستیم که افراطیون این اجازه را به ما نمیدهند، اما وقتی که عرصه به خاطر محدودیتهای امنیتی بر ما تنگ شد، نمازهای خود را در مسجد مجاور نمازخانه بسته شده خودمان خواندیم که جماعتی از تندروها در مسجد ایستاده و مانع اقامه نماز شیعیان شدند.
این حرکات در حالی انجام شد که ما نماز خود را به امامت امام جماعت آن مسجد اقامه کردیم! وی گفت: من مسجد را برای اهل سنت ساختم و دولت هیچ کمکی به من نکرده است. وی چراغهای مسجد را خاموش کرد و ما چون از وقوع فتنهای ترسیدیم از مسجد خارج شدیم.
به جای اینکه این مرد مورد سرزنش قرار بگیرد، حکومت حکمی بر مبنای دستور اداره اوقاف صادر کرد که اقامه نماز جماعت شیعیان در مساجد اهلسنت ممنوع شد! بلکه حتی از اقامه نماز جماعت با خود اهل سنت در صورت پایبندی به احکام فقه شیعه نیز ممانعت شد! لذا ما در صورتی که بخواهیم نماز جماعت بخوانیم باید در مساجد متفرق شده و بدون پایبندی به احکام فقهی شیعیان نماز را اقامه کنیم!
ششم- همانا نماز و عبودیت خداوند عزوجل و دوستی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و احیاء شعائر آنان در عمق وجود ما قرار دارد و هیچ مخلوقی نمیتواند ما را از ادامه آن باز دارد و جلوگیری از آن جز بر اصرار و تمسک بیشتر ما به آنها نمیافزاید و اگر تصور کنند که ما کافریم و نماز برای ما نیست این به خود آنها مربوط میشود ولی من با اعتقادی راسخ اعلام میکنم: شیعیان خُبَر تحت هر شرایطی بر اقامه نماز جماعت و احیاء مناسبتهای اهل بیت علیهم السلام اصرار می ورزند!
از خداوند تعالی میخواهم که بیعدالتی را از جامعه ما ریشه کن کند و قلبهای مسلمانان را به هم نزدیک گرداند و کشور را از پلیدی پاک نماید.
محمد باقر ناصر 15/4/1431/استان خبر
در جلسهای محرمانه تصویب شد؛
آیا کویت به دنبال اخراج شیعیان است؟
«قرآن فارسی» منتشر شد!
اهداف غرب از شیعه شناسی
استقبال اسرائیل از درخواست چهره وهابی
بیانیه امام جمعه شیعیان خُبَر درباره ظلم حکام سعودی
[عناوین آرشیوشده]
دانلود متن کتب درسی [25]
پایگاه اطلاع رسانی دولت [39]
بدو دانلود [99]
هر چی بخوای [41]
علی رضا افتخاری [102]
آنچه لازم است بدانید [41]
سایت حضرت آیه الله بهجت [78]
آدرس سایت مراجع [41]
پاسخ به شبهات [69]
دلائل امامت [49]
سیاه جال [76]
«عشق و زندگی» منتشرنشده استاد مطهری [65]
[آرشیو(13)]
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
منطقه آزاد
نور
صل الله علی الباکین علی الحسین
بر و بچه های ارزشی
مذهب عشق
تنهایی من
آســــــمــونـــی بــاش
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
گرداب
ریاست جمهوری